| - حاضرم سرم رو بدم که بتونم با هر دو دستم کار کنم. - تو زندگی وقتی به دو راهی می رسی همینطوری برو. -خیلی چیزها رو می تونی ببینی؛ کافیه نگاه کنی. - دیگر کسی آنجا نمی رود؛ زیادی شلوغ شده است. -وقتی فکر می کنم نمی توانم تمرکز کنم. - آینده قرار نیست شبیه چیزی باشه که قبلاً بود . - نمی خواهم برای بچه هایم دایره المعارف بخرم! بگذار همانطور که من مدرسه رفتم مدرسه بروند - راه را گم کرده ایم؛ اما حسابی دارد خوش می گذرد - نصف دروغ هایی که درباره ام می گویند راست نیست. - سکه های ده تومنی دیگه دو زار هم نمی ارزن. - همه چیز آشناست! انگار همه چیز را قبلاً یک جایی دیده ام. - تا وقتی تموم نشده یعنی تموم نشده. - خانم لیندسی :" شما خیلی باحال به نظر میاین." یوگی برا: "ممنون ولی شما هم اونقدرها بی حال به نظر نمیاین ها" - اگر دنیا بی عیب و نقص بود که دیگر دنیا نبود. |